یه روز مهم
پسر گلم چند روزی بود که حالت زیاد خوب نبود من و بابایی خیلی ناراحت بودیم
دو مرتبه بردیمت پیش دکترت ،از اشتها افتاده بودی و رنگ وروتم زرد شده بود.
دوشنبه صبح تب کرده بودی میخواستم قطره استامینوفن بهت بدم که دیدم بله جای دندونات سفیدشده ، داشتم از خوشحالی بال در می آوردم.گرفتمت تو بغلم و حسابی یوست کردم
بعد از ظهرش با مامان بزرگ و عمه جون تصمیم گرفتیم تا روز چهارشنبه برات آش دندونی بپزیم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی